نویسندگان ایرانی چندان به درد مهاجرت نپرداخته اند

به گزارش وبلاگ اخبار و رویدادها، یک نویسنده مهاجر گفت: ایرانیان از 40 سال گذشته مهاجرت داشته اند اما کتابی که نویسنده ایرانی نوشته باشد و درد مهاجرت را گفته باشد نمی شناسم.

نویسندگان ایرانی چندان به درد مهاجرت نپرداخته اند

احمد سهیل احمدی در گفت وگو با وبلاگ اخبار و رویدادها، اعلام کرد: کتاب شات چشم هایش در مورد سیل مهاجرت غیرقانونی افغان ها، سوری ها، ایرانی ها و لیبیایی ها در سال 2015 به اروپا است. کتاب دوشخصیتی است؛ یک پسر هراتی به نام جاوید که به صورت آماتور عکاسی می نماید و دختری به نام پری گل از بامیان که هر دو در مشهد کودک کار بودند.

سهیل احمدی اظهار کرد: مهاجرت برای بسیاری از افرادی که در اروپا هستند در حد همان خبرهایی است که در رسانه ها وجود دارد. شاید من راستا مهاجرت را به شخصه طی ننموده باشم اما این موضوع در اطرافم بوده است، از بهترین دوستم تا فامیل، آشنا و... که قبل از سیل مهاجرت یا در زمان سیل مهاجرت این راستا را رفته اند و عملاً من مهاجرت را می شنیدم.

وی ادامه داد: از تابستان 94 که دوستم از ایران رفته بود هر روز منتظر بودیم که خبری از او برسد و می گفتیم که نکند در دریا غرق شده باشد، یعنی موضوع مهاجرت تا این اندازه برایم نزدیک بود. در همان سال، هنگامی که مهاجران به اروپا رسیدند عملاً پناهنده شدند و روزهای خوشی که داشتند به چند ماه نرسید. از طرفی سیل مهاجرت بود و کمبود مکان و مسائل امکانات اقامتی و... دست به دست هم داده بود.

این نویسنده خاطر نشان کرد: پیش از سال 94 یا همان 2015 نیز سیل مهاجرت به اروپا را داشتیم اما تفاوتش این بود که در یک زمان کوتاه در حد چند هفته یا چند ماه، کشورهای اروپایی مرزها را باز کردند و با آغوش باز پناهندگان را می دریافتد اما بعد از چند ماه و در اواخر سال 94 مرزها دیگر باز نبود و کمپ ها دیگر جا نداشت.

سهیل احمدی اضافه نمود: امروز به جایی رسیده ایم که کمپ ها اصلاً جا ندارد و رفته رفته نگاه مردم کشورهای اروپایی مانند آلمان و سوئد که بیشترین مهاجر را داشتند تغییر نموده است. یعنی قشری 80 درصدی را داریم که اصلاً کاری به مهاجران ندارند و یک قشر 20 درصدی داریم که کم کم نگاه منفی به مهاجران پیدا می کردند تا اینکه به جایی رسیدیم که در سال 2019 مردم آلمان می گویند یکی از مهم ترین دغدغه ما مهاجران هستند و رکود مالی به واسطه مهاجرت بدتر شده است.

وی اعلام کرد: با کسانی که مهاجرت می کردند یا اخراج شده بودند صحبت می کردم به همین دلیل موضوع مهاجرت برای من مطرح شد. سال 93 جلسه نقدی در روزنامه برگزار گردید، از آن موقع به بعد در فکر نوشتن یک کار جدی در این زمینه بودم، اما این اتفاقات باعث شد موضوع دقیق خود را پیدا کنم. یک سال طول کشید که بفهمم چه چیزی را باید بنویسم و طرح های متفاوتی به ذهنم رسید.

این نویسنده ادامه داد: چون خودم این راستا را نرفته بودم یکی از مسائلم این بود که کتاب را تا حد دریای ترکیه بنویسم یا بعد از آن. مثلاً تمام فیلم های برادران محمودی که فیلم ساز ایرانی هستند تا دریای ترکیه است چون بعد از دریای ترکیه حالت تصویری ندارد. اگر عکس از پناهندگان را در اینترنت سرچ کنیم، عکس های موجود تا دریای ترکیه است. از آن جا به بعد عادی تر می گردد و در حد چند کمپ است.

سهیل احمدی اعلام کرد: خیلی از افراد مانند من که تاکنون پا به کمپ نگذاشته ایم شاید متوجه نشویم که کمپ مهاجرت یعنی چه؛ کمپی که فقط برای زنده ماندن است. نه جای گرم و نرمی است و نه آسایشی داری، فقط برای زنده ماندن است. اگر ظرفیت کمپ مهاجرت هزار نفر باشد، امروز بیش از 1500 نفر در خیمه زندگی می نمایند.

وی اظهار کرد: در زمینه فروش کتاب با سه جامعه متفاوت در ارتباط هستیم؛ افغانستان، ایران و خارج از ایران. هنوز مسئله مهاجرت را داریم و در این زمینه تغییر خاصی رخ نداده است، شاید به شکل وسیعی نباشد اما هنوز وجود دارد. هدف از حضور کتاب در افغانستان به گونه ای اطلاع رسانی است، یعنی عده ای آگاه شوند که این شرایط یعنی چه. به نظرم همین که نظر یک نفر درخصوص مهاجرت تغییر کند یک پیروزیت است.

این نویسنده ادامه داد: در ایران نیز نسلی داریم که با افغان ها بزرگ شده اند. قصه مهاجرت جدیدترین دردی است که مهاجران ایران آن را تجربه می نمایند. درست است که مهاجرت در افغانستان زیاد بود، اما کسانی که از ایران رفتند نیز کم نبودند. این موضوع دید بهتری به ایرانیانی که هنوز در کشور هستند می دهد. در مورد جهان، مهمترین موضوعی که وجود دارد دیده شدن کتاب است که از همین طریق باید نویسنده دیده گردد؛ اقداماتی در این خصوص انجام داده ام. فیلم های کوتاهی برای کتاب ساختیم و کتاب را ترجمه کردیم. گام به گام جلو می رویم.

سهیل احمدی گفت: بحث کتاب درخصوص فاشیسم است؛ چه فاشیسم قومی و چه نئونازی ها. مثلاً یک بخش فاشیسم این است که دختر و پسری که عاشق هم هستند از دو قوم و با دو چهره متفاوت هستند و خانواده های آنان مخالفت شدیدی می نمایند. یک بخش آن نیز رفتار نئونازی ها و مردم افراطی است که در کشورهایی مانند آلمان هستند. در حال حاضر موضوع نئونازی ها در اروپا داغ تر می گردد.

وی ادامه داد: مدتی پیش چند افراطی به یک ایرانی در آلمان حمله می نمایند و چند روز بعد از این ماجرا خانم مرکل، صدراعظم آلمان، به دیدار این فرد می آید. رفتار غیرانسانی افراطی ها در حال جدی تر شدن است، به همین دلیل ما آرام آرام جلو می رویم. برنامه داریم که کتاب در یوتیوب و فیسبوک دیده گردد. برای انتشار نسخه ترجمه شده کتاب هم برنامه داریم اما همه این موارد گام به گام است.

این نویسنده در مورد تاثیر دریافت از سایر کتاب های موجود برای نگارش کتاب شات چشم هایش، اعلام کرد: درست است که ایرانیان نیز شاید از 40 سال گذشته تاکنون مهاجرت داشته اند، مثلاً در کتاب شخصیت دوست جاوید ایرانی است و در آلمان است، اما کتابی که نویسنده ایرانی نوشته باشد و درد مهاجرت را گفته باشد نمی شناسم؛ درد تنهایی یا غربت گفته می گردد اما مهاجرت نه.

سهیل احمدی اعلام کرد: در افغانستان معروف ترین کتاب سال های اخیر با موضوع مهاجرت، بادبادک باز یا به قول نویسنده کاغذباد است؛ چون در افغانستان به آن کاغذباد می گویند. شاید بتوان آن را نیز کتاب مهاجرت گفت، اما تفاوت مهم این دو کتاب این است که بادبادک باز کتاب رفتن بود اما شات چشم هایش کتابی است که نظر نمی دهد باید رفت اما نمی گردد گفت کتاب رفتن است حتی می توان آن را کتاب برگشت هم گفت، زیرا انتهای کتاب در افغانستان است. موضوع چون موضوع داغی است هنوز کتاب زیادی در این زمینه نوشته نشده است.

وی اظهار کرد: درست است که کتاب در زمینه سیل مهاجرت یا اروپا رفتن است، اما قصه های متفاوتی بر سرنوشت شخصیت تاثیر می گذارد. شاید کلیت کار شباهتی نداشته باشد، اما با این حال مهاجرت موضوع یک مردم، ملیت، قوم و ظاهر نیست، یعنی ما در حال حاضر دوستان ایرانی نیز داریم که در فکر رفتن هستند و من این هدف را داشتم که این افراد واقعیت رفتن را ببینند. در هیچ جای کتاب راجع به خوب یا بد بودن مهاجرت صحبت ننموده ام و واقعیت مهاجرت مطرح است.

این نویسنده خاطر نشان کرد: یکی از واقعیت های امروز موضوع سانسور است؛ سانسور در حد جهانی. چه به عکس های مهاجرت و چه جنگ به صورت واقعی اجازه پخش داده نمی گردد. فیلمی آماده کردیم که در یوتیوب قرار بدهیم اما به دلیل این واقع نمایی ها نشد. دوست دارم که این واقعیت ها را نشان بدهم.

سهیل احمدی گفت: کتاب شات چشم هایش تازه به ایران رسیده است و قرار است که به صورت آنلاین در سایت هایی به فروش برسد. در افغانستان هنوز از نظر دیده شدن کتاب در حال اجرا اقداماتی هستیم، اما موضوعی که وجود دارد این است که نویسنده ای جوان و تازه کار هستم و تاکنون در افغانستان نبوده ام. هنوز استقبال درجه یکی که باید از یک نویسنده درجه یک باشد صورت نگرفته است، اما کتاب نوشتن موضوعی نیست که یک سال یا چند ماه باشد و هنوز فرصت هست که بخواهیم نتیجه گیری کنیم کتاب در افغانستان پیروز بوده یا خیر. با کشورهای اروپایی مانند سوئد، آلمان، ایالت متحده، استرالیا و کانادا در ارتباط هستم تا فروش کتاب را مانند یک پروژه پیش ببرم. نسخه فارسی کتاب در سایت آمازون موجود است.

وی اعلام کرد: متولد آذر 1378 هستم. در مشهد به جهان آمده ام و می توان گفت نسل سوم مهاجرت هستم؛ یعنی پدر و مادرم و خانواده آنها 30 سال پیش به ایران مهاجرت کردند و من نسل سوم مهاجرت محسوب می شوم. نویسنده و خبرنگار هستم. از سال 1388 وارد کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان شدم و از سال 1389 خبرنگار روزنامه شهرآرا و در بخش کودک و نوجوان روزنامه هستم.

این نویسنده اضافه نمود: تندیس جشنواره داستان کوتاه رضوی که در سمنان بود را برای داستان کوتاهی با موضوع مهاجرت گرفتم. تقریباً می گردد گفت آن داستان آستانه کتاب شات چشم هایش بود؛ مهاجرانی که به صورت غیرقانونی از دریا عبور می نمایند. عضو انجمن آفتاب کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان هستم. شاگرد استاد ابوطالب مظفری و استاد کاظمی هستم. نوشتن را تقریباً از سال 86 یعنی بیش از 12 سال پیش آغاز کردم. از سال 94 که مهاجرت آغاز شده بود، با دوستانم صحبت می کردم و تقریباً از همان زمان در فکر نوشتن کتاب شات چشم هایش بودم. از پاییز 95 نوشتن کتاب را آغاز کردم و نگارش آن به طور پیوسته دو سال طول کشید.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "نویسندگان ایرانی چندان به درد مهاجرت نپرداخته اند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نویسندگان ایرانی چندان به درد مهاجرت نپرداخته اند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید